loading...

کتوک شعر میناب

ارائه دهنده اشعار شاعران عضو انجمن و جدیدترین اخبار ادبی و اشعار شاعران بزرگ ایران

امیرحسین بازدید : 440 چهارشنبه 13 آذر 1392 نظرات (0)

 

127 دانلود مجموعه عظیم تمام آثار بتهون Beethoven Complete Edition

مجموعه حاضر، آرشیو بی نظیر و کم یاب تمام آثار بتهون، آهنگساز شهیر آلمانی می باشد که توسط سایت ارم دانلود برای شما هوطنان عزیز آماده شده است. این مجموعه دربرگیرنده ی تمام آثار بتهون اعم از سمفونی ها، اپراها، ارکستر ها و سایر کارهای این نابغه ی موسیقی می باشد. کلیه فایل های صوتی این مجموعه از کیفیت بسیار بالایی برخوردار می باشند و همگی توسط ارکستر سمفونیک های بزرگ و مشهور جهان اجرا شده اند. مجموعه ی حاضر می تواند به خوبی مورد استفاده ی همه ی علاقه مندان به موسیقی های کلاسیک و فاخر همچنین علاقه مندان به آشنایی بیشتر با بتهون، این یکه تاز عرصه ی موسیقی کلاسیک قرار بگیرید. بخش های مختلف این مجموعه ی عظیم به صورت جداگانه برای دانلود آماده شده اند و قسمت های مختلف از آثار بتهون را به راحتی می توانید دانلود کنید (نیازی به دانلود تمام قسمت ها نیست). در ادامه می توانید توضیحات تکمیلی و اطلاعات دانلود را مشاهده کنید.

امیرحسین بازدید : 460 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

از آن روز، سالهای زیادی نمی گذرد ، وقتی برای اولین بار رضا صادقی را در برنامه ی جنگ های شبانه پارک زرون بندرعباس دیدم . در آن برنامه ها که هر شب به صورت ادامه دار دنبال می شد مرحوم ناصر عبدالهی هم حضور داشت ، وقتی چند شب برنامه و اجرای رضا صادقی را دنبال کردم برایم کاملاً روشن بود که صدا و اجرای متفاوتی را می بینیم . حتی نیافته هایم در صدا و اجرای ناصر عزیز را در صدا و اجرای او جستجو می کردم اما مدتی زیاد نگذشت تا پی ببریم که رضا صادقی و صدایش از جنس و قماش دیگری است . صدایی که با یک ویژگی خاص ، تنها منحصر به اوست و همین ویژگی باعث شده سالها صدای او را دنبال کنم و مانند پازل هر بار در هر ترانه ای تکه ای از یک تصویر نهایی کنار هم چیده شده است . مجال این نوشتار نیز بدون شک نیم نگاه و واگشایی همین ویژگی خاص است .

اولین ترانه ای که از رضا شنیدیم ترانه « بندر خوبم » بود . ترانه ای که ریتم ، لحن ، اجرا و ... همگی معرف یک ترانه ی شاد را با خود داشت ، اما در طول اجرا وجود زنگی خاص در لحن و صدا ، تمام این مولفه ها را به هم می ریخت . بارها این ترانه را دوباره شنیدم اما پایان بخش ترانه رسیدن به نقطه ای از غم و غربت بود . واگشایی متن ترانه هم کمکی برای یافتن این حس غریب نداشت . حسی که در سایر ترانه های رضا صادقی نیز حضور تمام قدی داشت، فرقی نمی کرد که صادقی چه می خواند ؟ بندری یا فارسی ؟ آرام یا تند ؟ پاپ یا ... این حس کلاف شده در غم و غربت مهمان دایم این صدا بود .

البته می شد با ترانه مشکی پوش و صحبت های رضا صادقی در معرفی این ترانه و نوع پوشش، برای این حس نهفته توجیه مناسبی یافت . ولی کاملاً آشکار بود که این موضوع نمی تواند تمام رمز گشایی از این مولف برجسته باشد . شاید برای چند ترانه ی خاص این توجیه منطقی به نظر می رسید اما وقتی ترانه های بیشتری از او را می شنیدی به خوبی می دانستی که این باور مطرح شده نمی تواند در قامت یک جهان بینی تمام عیار ظاهر شود و این خواننده ی مطرح موسیقی پاپ ایران را در مسلخ خویش به بند خویش بکشد .

اولین نشانه ها برای  شناخت منشأ این حس نهفته برایم رمز گشایی می شود . ویدیوئی از رضا صادقی به دستم می رسد، رضا در این ویدیو نقش تازه ای را اجرا می کند او به اجرای واحد ( مداحی بندری ) پرداخته است . آن ویدیو را چندین بار می بینم تکه های پازل در کنار هم ردیف می شوند . همان حس غم و غربت جاری شده در ترانه های رضا صادقی بود که هر بار خود را به طرق مختلف نمایان کرده بود .

در این ویدیو ناگاه قد می شود و قامت برمی افراشد . او به ریشه اش برگشته بود واحد را با تسلطی خاص می خواند اوج و فرودها را خوب می داند و سوز و ساز صدا را عالی به گردش در می آورد . قبلاً این تسلط را در صدای مرحوم « نادعلی » از مداحان بنام مینابی شنیده بودم .

رضا صادقی این وام را با خود برده است . اگر چه امروز او را با کاراکتر جدیدش می شناسیم اما او ریشه در جای دیگر دارد . وقتی نقش تازه اش به او پیشنهاد می شود حس نهفته ی این ریشه تیز در صدایش متبلور می شود. حسی که نوعی غم و غربت است ، خاص است و تنها در صدای او می توان سراغش را گرفت . رضا صادقی اصالتاً به روستای کریان میناب تعلق دارد روستایی که یکی از دو خاستگاه تعزیه ی مشهور میناب به شمار می رود و صدای تعزیه خوانان این روستا هنوز بی رقیب است . تعزیه روستای کریان همچنان طرفداران پرشوری دارد و سحر صدای تعزیه خوانان آن همچنان مخاطبان را به تامل وا می دارد . رضا به این دیار تعلق دارد و عجیب نیست که ریشه ی نهفته اش این گونه متبلور می شود ، حس غریبی از غم و غربت را در صدایش جاری می کند . هم جنس این غم و غربت را می توان در صدای شبیه خوانان نقش امام ، عباس ، زینب و ... به خوبی سراغ گرفت .

هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش              روزگاری بازجوید وصل خویش

( مولوی )

امیرحسین بازدید : 495 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

لب گزیده است مرگ

از این اتفاق رها شده در شعر

برای دیدن دوباره ات خودم را لای سطرها پنهان کرده ام

ماجرا را به شعر کشانده ام

کلمات را کنار می زنم

برای کودک گرسنه ام شیر خشکی خواهم یافت؟

ردیف های تعفن در این شعر بست نشسته اند

از خانه ای با پنجرهای دلباز خبری نیست

شاعر به طناب می انیشد

دارم طناب را برای حلقه در کلمات وارونه گره می زنم

سقف بلندی ندارد این شعر

سقف بلندی ندارد این خانه

تنها دیوار میان من و تو

هجوم این کلمات    هجوم این سطرهای وارونه است

باید برای بوی تند این تعفن

باید برای شیر خشک

باید برای نان

باید برای ماجرای رها شده در این سطرها

شعر تازه ای داشته باشم.

امیرحسین بازدید : 393 جمعه 01 آذر 1392 نظرات (0)

سلام

چقدر دلم هوای گرگم به هوا کرده است

پس ساعتم را روی یک عمر کوک می کنم

زنگ خانه شیون های آخرش را می کشد

انگار روباه پستچی دست درازی کرده است

ده سال بعد

قرار نبود

پدرم را دسته بندی شده برایم بیاورند.


امیرحسین بازدید : 527 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (1)

وقتی هیچ چیز این دنیا

به تف نمی ارزد

چرا مدام قصه های کتاب را زیر ورو می کنی ؟

اصلا قرار نیست اتفاقی بیافتد

جمدانت را چرا بسته ای

وقتی مجهول ها جاده را مسدود کرده اند؟

اگر معجزه ها اتفاقی شود

ساعت 7 به وقت تیر ماه بندر

آنوقت من قطاری دست و پا میکنم

به مقصد همانجا که

دل تو دوست دارد.

 

امیرحسین بازدید : 385 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

 ( تصمیم کبری)

 

 

گرگ به گله زده

این بره ها تکلیف شب من اند

 

گاو حسن شیر ندارد

پدر بزرگ در چشم هایم به شهادت رسیده

باید تصمیمی برای کبری بگیرم

 

برگردم به روز های دبستان

درخت بکشم

 

 

 

 

 

شاید شکوفه ها را

از نو باید چید.


امیرحسین بازدید : 362 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (1)

    اداره کتابخانه های شهرستان میناب تقدیم می کند  

 

                       شب شعر عاشورا

 

                 همراه با چاوشی خولنی

 

زمان : شنبه 1392/8/25 بعد از نماز مغرب و عشاء (7شب)

مکان: سالن نمایش فرهنگسرای شهید بهشتی

 

امیرحسین بازدید : 512 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (1)

                          اداره کتابخانه های شهرستان میناب تقدیم می کند  

 

                                                                                                    شب شعر عاشورا

 

                                                                                                  همراه با چاوشی خولنی

 

زمان : شنبه 1392/8/25 بعد از نماز مغرب و عشاء (7شب)

مکان: سالن نمایش فرهنگسرای شهید بهشتی

 

امیرحسین بازدید : 467 دوشنبه 06 آبان 1392 نظرات (0)


بگذارید- اگر هم نه بهاری- باشم
شاعر سوخته گل‌های صحاری باشم

می‌توانم که خودم را بسرایم، هرچند
نتوانم که همانند قناری باشم

معنی پیرشدن، ماندنِ مردابی نیست
پیرم، اما بگذارید که جاری باشم

کاری از پیش نبردم همه‌ی عمر، ولی
شاید این لحظه‌ی نایافته،  کاری باشم

هم‌چنان طاقت فرسوده‌شدن با من نیست
نپسندید که درلحظه‌شماری باشم

همه‌ی درد من این است که می‌پندارم
دیگر ای دوستِ من، دوست نداری باشم

مرگ هم عرصه‌ی بایسته‌ای از زندگی است
کاش شایسته‌ی این خاکسپاری باشم
                                                                                 محمدعلی بهمنی

امیرحسین بازدید : 417 دوشنبه 06 آبان 1392 نظرات (0)

در میان چهره های جوانتری که به مقوله زبان توجه نشان داده اند می توان از زنده یاد ساجده کشمیری نام برد که شکل افراطی در هم ریختگی زبانی و کلمه را به نمایش می گذارد و شاید می شود به شعر او در شاخه ی جداگانه یی نیز پرداخت:

«از شروع راه می روم
راه می روم را راه می روم
برسم خیلی فکر کنم سردم می شه
خیلی هم یادم نیست روزها فرا می روند موش
موشک دلم سر می خورد از تپه
بر می گردم خودم را برگردانم گُردان پانزده
یعنی شب نگهبانم باش
از پیراهن پسری بیرون نیایم
نوشته ای دیگر قرار ندارم
از تو می زنم به حمامی سرد.»

(ساجده کشمیری – اسم از بس که شد به پشت افتاد)

امیرحسین بازدید : 418 دوشنبه 06 آبان 1392 نظرات (2)

 

چند شعر از مرضیه برمال

 

 

 (1)

سیراب می شود زمین 

از خاطره ی باران 

تا فرصتی که بباری  

 

نسیم عطر گلی از قبرهای دور بیاورد 

وکندو طعم عسلی چشمانت را... 

 

 

 

(2) 

 

بهتر که نبارد باران 

وقتی چشم های تو را بی رنگ می کند 

و ما عینک از چشم بر می داریم 

و خوب نمی بینیم. 

 

 

 

(3) 

 

انگار... 

نگفته ی دلی پنهان در نخواسته ی من 

که فانوس جهان 

به روشنای چشمت ،سینه می تکاند از تاریکی 

اینک 

خلوت بر ملایم 

سایه ی سطری از چشمت 

 

ودلهره های شعرم 

بره هایی به رنگ خاک 

 انگار...خراشی است بر جان بی قرار 

 

 

 

(4) 

 

دیگر  ، بر آن شانه ی پریشان نمی وزد 

بر آن سنگ عبور دستها 

اکنون... 

دختر بی قرار من است باد 

که هر دم دل به راه می سپارد 

هر دم گیسو به باد می دهد 

 

برای ماندنم می ایستد 

و من با دست تازه ام  

زیر باران آینه 

چهره تازه می کنم. 

 

 

 

(5) 

 

با این همه دست بر می دارم  

از تو و امتداد همسان سکوت  

بعد از این ، می گریزم از تازگی 

و می دوم میان سایه ها 

 

کم می شوم از خودم ، تو را 

وخانه نشین می شوم باران چشمت را 

 

تا آب  

از طلسم شکسته ی عشق چکه کند 

و باز دست بر می دارم از تو  

و گیسوی برهنه ی ابر 

از تو  

وترانه ی ترک خورده ی باران 

از تو 

و بی راهه ی راه 

با این همه... 

 ازتو و این همه...

امیرحسین بازدید : 415 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

بزرگتر شده ای

از میرزا کوچک خان

به جنگل می روی

با توپ ....

با تفنگ ....

خمپاره ....

کوله پشتی ات را پر از سیب می کنی

من با چشم های تو

نه ....

 چشم های چفیه ات به خواب می روم

حالا ....

پرتقال های له شده مال من

خمپاره های این اتاق مال عکست

این خواب یک زن است

آهسته تر .....

میرزا کوچک خان دیگری در گهواره نهاده ام

 

شاعر:  فهیمه رازقی

این شعر زیبا بعنوان مطلب برتر  در کانون وبلاگ نویسان کشور درج شد

امیرحسین بازدید : 486 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (2)

خلیج پارس

دریا با این همه ادعای مردانگی اش

دراز می کشدروی زانوهایم

وساحل روی پلک هایم خلیجی می رقصد

تاشبیه تنگه

که نقشه راتنگ بغل گرفته

آرام گلوی جغرافیارادور بزند

تاخلیج روی پاهایش محکم بایستد

طبل بکوبد بردست های جنوب

تاعرب...

وحجم دستهایش منقرض شود ازاشتهای نفت


درپناه حق

امیرحسین بازدید : 360 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (1)

صبح که سرازیر شود از موهایت

ونوری که چکه چکه میشود از پرده ی اتاق

بوی یخ زده ی خبری

یکی در دلت آب شده

هی چکیده از چشم هایت

در اضطراب خیس فنجان

فال امروز صبح

نوک کفش هایت را کبود دیده

وقتی نفس های آخر دیوار

دست هایت را میگیرد

این تخت جای خوبی برای آبستن رویا هایت نیست

امیرحسین بازدید : 535 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

بعد از ماه ها و سال ها انتظار بالاخره شاعران رودان دست به دست هم دادند و در فضای مجازی برای خودشان خانه ای ساختند [همه از جنس بلور...].

گفته اند نام مدیر را نگویید از ما هم نشنیده بگیرید که مدیرش بوووووووووق است!

برای تمامی این دوستان آرزوی موفقیت داریم و انشاالله میبینیم آن روز را که از فعالترین وبلاگها در عرصه ی شعر و ادبیات و فرهنگ باشد...  

منبع: وبلاگ شاعران رودانhttp://www.shaeranroudan.mihanblog.com

امیرحسین بازدید : 521 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (1)

دنیا برایت کوچک و تاریک و سرد است

کوچیدنت را هیچ کس باور نکردَ ست

توپاک بودی ، مهربان ، پردرد ، معصوم

در ذهن یک زن ، بهترین تصویر مرد است

مردی که می خندید با سنگینی درد

حالا نبودش ذهن را تسخیر کرد َست

هر شب کنارش می نشینی ، حرف ، خنده

هر صبح با بود و نبودت در نبرد است

این انعکاس لحظه های آخرت را

گویی درون ذهن خود تصویر کردَ ست

دریا به دستش بند دارد در جنون است

حتّا بهار از ماجرا غمگین و زرد است

هر شب تو را می دید در تابوتی از گُل

باد خزان با چهره ی این گُل چه کردَ ست

ساکت نشسته ، خیره در تو ، خسته ، فهمید

دنیا برایت کوچک و تاریک و سرد است 

 

شاعر:  زهرا مریدی

امیرحسین بازدید : 514 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

 

نوسروده ای از اصغر ملائی برای محسن بلالی و لبخندهای ناتمامش

کاه، نبودی

که با کوه، یکی شدی

چهارشنبه، پایان عجایب هفتگانه ی تو بود.

ریختی خودت را در کوه

و حالا ویندوزی از تو

کودکم را به بازی می گیرد

داستان دستان تو

جور دیگری می ریزد

چهارشنبه بود

که مرگ روی سطر تو ایستاد

و این باران خبر

سیلاب کاف های سرگردان بود

کودکی بازی های مغازه ات

کاش های سوخته ی مادرت

کنارهای چیده ی رفته ات

کهورهایی که گواه مرگ، بودند

کوه که شاهد نفس های پسین بود

و من که کوتاه تر استاده ام

امیرحسین بازدید : 408 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (1)

 

 

لابه لای صخره های آبی

غرق می شود هر روز

نگاه خسته خورشید

 

..................................................................

((عقاب))

 

قلابش را کوک کرده

ماهی می گیرد

عقابی جوان کنار برکه ی پیر

 

 

 

                   رسول عمادی پور

 


 

امیرحسین بازدید : 386 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

 

در آینه حجله

عروس می شود

و از آب می گذرد

تیغ های باغچه

دست هایش را مزرعه حنا می کند

و چشم ها از عطشش

آتش می گیرند

تازه عروس می شود

و زیر دندان واژه ها

عسل می ریزد

تا از هرهجا شیر ببارد

برکوچه باغ دست ها

چراغ می نشاند

و از هراس می لرزد

و ای اگر نیاید و جشن او را عزا کند

(( دُختُم تَرکِ نارِن گُلُم

شو نمونی بیاری

گُرگُن پاکنارِن گُلُم

شو نمونی بیاری))

به لبخندی مترنم می شود

و از قصه ها می شکفد

چرا حسودی نکند

شاخ نبات هم به او

وقتی در قاب مینیاتور

مستی نگاهش

غزلی شور انگیز می سراید.

به سال هزاره های هولناک

که هیچ منجمی جواز نمی دهد

عروس می شود

ترکه می شکند

و گرگ ها می خوانند

آن مرد انار ندارد.

 

                              استاد علی رضایی

امیرحسین بازدید : 464 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

 بر پیشانیت خطی ست 

                           که هندسه هنوز نمیشناسد

تنها دست من

           ستونی می سازد تا تابوت آه

                              طنابی می سازد تا خدا

بر پیشانیت خطی

            که بوی چهارشنبه می دهد

                     ورنگ کودکی دریای مرا دارد

اما هیچ شکلی با آن رسم نمیشود

                              جز شکل بوسه گاه من

و بومی که

            شاید روزی

                         شاهکاری از آن زاده شود

*

بر پیشانیت خطی ست

                      که مرا به روسری ام می رساند

امیرحسین بازدید : 1626 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (0)

 

آفتاب هم آب است

كه آفت زده باشد

مثل من

مثل تو

مثل اين سايه كه با سايه من

                                    هم سايه است

آفتاب هم

            آب است .

                                                            (( صالح سنگبر ))

امیرحسین بازدید : 1108 دوشنبه 15 مهر 1392 نظرات (1)

پيرمُ و يک پِه دِلم شَوا اسب دَوني بُکُنِ

گوگِ بي بال و پَرُم ياد جوني بُکُن

غيرَتُم تا اَتيت سازِ جُفتي بِگِنت به دست

دستِ دردُم واکِلم اَداي ناتِوني بُکُنِ

بُلبُلي نَه سينَه اُم پَرِ چند بيت غزَل اَزَنِت

وا صداي جُنِ خوَشِ خو لَلايي بُکُنِ

سالِيُني گذشت روحِ روح سازُم روتن ولي

هنوز هم روحُم زندَن و زندگُني بُکُنِ

قَرنِ عُمرُمِ بِسَر هُندِن اما حالِ با یِگن

سَنَد عُمرِمِه هم یَواشَکی با یِگُنی بُکُن

امیرحسین بازدید : 383 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)

فرحناز ارزنده

 دانش آموز اول دبیرستان ام لیلا ماشنگی

 

در کدام واژه بگنجانمت؟!

در هجاهای نامت ، رنج و گنج

       به واژه هایم جان می دهند. . .

کوفه از آبشخور دستان تو می نوشد

      و

         رد پای تو بوی تازگی کوچه هاست

 

آخرین نگاهت در خواب این دیوار جا مانده است

    نگاه تو

         دیوار ها را هوایی کرده. . .

و در سکوت کوچه هایی که

  وفاداری را بی قرار می کنند. . .

             لای لای  گام های تو پیچیده است

 وماه بی آنکه بداند از کوچه ها می گذرد. . .

 

رد پای نقره ای شب در ذهن آب. . . مانده

      و صدای تو فانوسی ست

که شب های تیره را می شوید

امیرحسین بازدید : 364 پنجشنبه 04 مهر 1392 نظرات (0)

از ريشه مي كَنَند درخت بلند را

آن نخل بي شكوفه ي گيسو كمند را

مادر!صدا ،صداي عروسي ست گوش كن

دارند مي بَرند همان قد بلند را

مادر! ببين زنان چه جسورانه بسته اند

برجاي جاي بوسه ي من دستبند را

مادر مراببخش كه هنگام رفتن است

وقت است تا رهاكنم اين قيد و بند را


اينك وصيتي ست مرا:«روز مرگ من

آنان كه تا كنار جسد مي رسند را،

-تأكيد كن بگو  كه بخوانند جاي «حمد»

اين شعرهاي ساده ي مردم پسند را»

تعداد صفحات : 10

درباره ما
ارائه دهنده اشعار شاعران عضو انجمن و جدیدترین اخبار ادبی و اشعار شاعران بزرگ ایران
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما بیشتر به چه نوع شعری علاقه مندین؟
    مشخصات و زمان بر گذاری انجمن شعر

    مکان و زمان برگزای انجمن شعر و کانونهای ادبی شنبه 

    هرهفته در کتابخانه شهید بهشتی رائس ساعت 5 عصر

    برگزار می گرداد 





    ارتباط با انجمن شعر

    تناه راه ارتباط با ما از طریق ایمیل وشماره موبایل زیر است

    aamiri353@yahoo.com

    09338408312

    آمار سایت
  • کل مطالب : 291
  • کل نظرات : 66
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 12
  • بازدید امروز : 1,782
  • باردید دیروز : 1,241
  • بازدید هفته : 5,540
  • بازدید ماه : 12,302
  • بازدید سال : 88,782
  • بازدید کلی : 377,642
  • کدهای اختصاصی
    کوتک شعر میناب